محسنین

  • خانه
  • مشخصات نشریه 
  • تماس  
  • ورود 

rahbar2.jpg

10 بهمن 1394 توسط معصومه مطهري فر
rahbar2.jpg

یا مهدی

 نظر دهید »

34210_311.jpg

07 بهمن 1394 توسط معصومه مطهري فر
34210_311.jpg
 نظر دهید »

حدیثی از امام باقر علیه السلام

03 بهمن 1394 توسط معصومه مطهري فر

امام باقر علیه السلام میفرماید: پشت سر برادرانت دعا کن که این کار روزی را به طرف تو سرازیر میکند
میزان الحکمه2056/7193

 نظر دهید »

خاطره ای از پدر شهیدحسین غنیمت پور (اهل شاهرود)

04 آذر 1394 توسط معصومه مطهري فر

خاطره ای از پدر شهید:
قبل از انقلاب در خواب امام خمینی (ره) را دیدم که به منزل ما آمد و گفت: «فلانی! بچه‌ها رو جمع کن تا نصیحتی به شما بکنم.».
حرف ایشان را گوش کردم. وقتی بچه‌ها دور هم نشستند، در حالی‌که نگاهش به حسین بود، گفت:«شما از اول راه راست رفته‌ای، از حالا به بعد هم همین راه رو ادامه بده! »
حسین هم محو صورت نورانی امام بود. از امام پرسیدم:«چرا شما این‌قدر به حسین توجه داری؟»
گفت: «او در آینده سرباز امام زمان می‌شه. »
بعد از چند لحظه امام ایستاد. در حالی‌که به سمت در می‌رفت، گفت:«مراقب حسینت باش که سرباز امامه. »
قبل از این‌که از در بیرون برود، برای سومین بار سفارش حسین را به من کرد و رفت.

خاطره ای از مادر شهید:
قبل از شروع جنگ تحمیلی، به خانه‌ی همسایه رفتم. گفت: «حاج خانم، خوش به سعادتتون!»
گفتم: «مگه چی شده؟».
گفت: «دیشب خواب شیرینی دیدم »
گفتم: «برام تعریف کن !»
گفت: «خواب دیدم حسین شما در رکاب امام حسین در صحرای کربلا می‌جنگه. به خاطر گرمای هوا حسین تشنه شد. پیش امام رفت و از او آب خواست. امام کاسه‌ای پر از آب به او داد. حسین آب را تا آخر خورد و چیزی نگفت. امام حسین نگاهی به او انداخت و گفت: “چرا السلام علیک نمی‌گی؟”
حسین پیش پای امام زانو زد و گفت: “من عاشق شمام."بعد در حالی‌ که اشک در چشمانش موج می‌زد، گفت: “السلام علیک یا ابا عبدالله »

 نظر دهید »

*احسان به پدر و عنایت خدا*

04 آذر 1394 توسط معصومه مطهري فر

احسان به پدر و عنایت خدا
پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بودند. ایشان به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرند و برای معالجه و درمان لازم بود به تهران منتقل شوند، در ضمن ایشان به یک پرستار نیاز داشتند، از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه وافری نسبت به همدیگر ابراز می کردند; همانند انس و علاقه ما بین حضرت یعقوب و یوسف. در این شرایط مقام معظم رهبری مردد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه بدهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده گیرند.
این شبهه برای ایشان پیش می آید که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد. با یکی از دوستانشان (که اهل معرفت بود) مشورت می کنند. او می گوید:
عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید، خدا قم را به مشهد می آورد، یعنی آنچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد.
این حرف به دل ایشان می نشیند، از تحصیل در قم و آن شرایط ممتازی که در قم پیش آمده بود صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد برمی گردند.
آیت الله مصباح یزدی                                          http://www.hawzah.net 

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

محسنین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • امام زمان ع
  • شهدا زنده اند
  • چهل حدیث
  • مناسبت ها
  • تازه های وبلاگ
  • با ولایت
  • اخلاقی

Random photo

34210_311.jpg

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس